ادبیات نظری و پیشینه تجربی عزت نفس 37 صفحه (docx) 37 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 37 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
موضوع
رابطه بين تصوير بدني و عزت نفس با سازگاري زناشويي در کارمندان زن دانشگاه علوم پزشکي شیراز سال 92-1393
فهرست مطالب
چکيده
اين پژوهش باهدف تعيين رابطه تصويربدني وعزت نفس باسازگاري زناشويي در کارمندان زن متاهل دانشگاه علوم پزشکي شیراز انجام شده و روش اين پژوهش توصيفي و از نوع همبستگي است. براساس نمونهگيري تصادفي 380 نفر از کارمندان زن دانشگاه علوم پزشکي شیراز انتخاب و با آزمونهاي تصوير بدني ليتيون و عزت نفس کوپراسميت و سازگاري زناشويي انريچ مورد آزمون قرار گرفتند،تحليل دادهها با استفاده از روش آمار توصيفي،تحليل رگرسيون، و ضريب همبستگي پيرسون انجام شد. نتايج نشان داد که بين تصوير بدني و عزت نفس با سازگاري زناشويي رابطه معکوس و معنادار وجود دارد. عزت نفس قدرت تبيين بيشتري نسبت به تصوير بدني در تفسير سازگاري زناشويي دارد. از ميان مقياسهاي فرعي سازگاري تصوير بدني و عزت نفس بالاترين رابطه را از نوع معکوس با سازگاري زناشويي داشته اند.
سازگاري زناشويي توسط متغيرهاي تعارض، مسائل مالي، روابط جنسي، اوقات فراغت، ارتباط با اقوام و دوستان قابل پيشبيني است. و از بين خرده مقياسهاي فوق بر تربيت و تواما" ميتوان سازگاري زناشويي را پيشبيني کرد.
کليد واژه: تصوير بدني، عزت نفس، سازگاري زناشويي.
1-6-3. تعريف واژهها واصطلاحات:
عزت نفس: احساس فرد نسبت به ارزشمندي و تاييد او نسبت به خودش مربوط است نام دارد (بلاسكويچ و توماكا، 1991 و ساسون، 2007).
1-6-4. تعاريف عملياتي:
عزت نفس: منظور نمره آزمودني در پرسشنامه کوپر اسميت است.
18034017907000
فصل دوم
پيشينه تحقيق
2-2. عزت نفس
شكلگيري و ارتقاي عزت نفس از اوان كودكي تا لحظه مرگ و مهمترين مسئله سلامت رواني و اجتماعي انسان است (مك دونالد1994،20-19). باورها و ارزشيابيهايي كه نسبت به خود در ذهنم ميپرورانيم تعيين ميكند كه ما چه كسي هستيم، توان انجام چه كاري را داريم و چه كسي خواهيم شد(برنز،2 1982)
اين افكارها و فشارهاي داخلي نيرومندي هستند كه با توسعه يك مكانيزم هدايت كننده انسان را در سراسر زندگي به سوي رشد و تعالي پيش ميبرند. عموماً برداشتها و احساسات افراد نسبت به خودشان تحت عنوان عزت نفس و خود پندار ناميده ميشود.
عزت نفس رضايت فرد نسبت به خود احساس ارزشمند بودن است. به عبارت ديگر منظور از عزت نفس آن است كه فرد نسبت به خود چگونه فكر ميكند و چقدر خود را دوست داشته و از عملكرد خود راضي ميباشد. به خصوص به لحاظ اجتماعي و تحصيلي خود را چگونه احساسكرده و ميزان هماهنگي و نزديكي خود ايده ال و خود واقعي را چقدر ميداند. (ولز3 2002،4-431).
عزت نفس به عنوان يكي از شاخصهاي مطرح و قابل سنجش در روانشناسي در نظر گرفته ميشود. يكي از ويژگيهاي شخصيت بهنجار برخورداري از عزت نفس است. عزت نفس عبارتست از درجه تصويب و تاييد و ارزشي كه شخص نسبت به خود احساس ميكند و يا قضاوتي كه فرد نسبت به ارزش خود دارد و يا به عبارت ديگر ميزان هماهنگي و نزديكي خود ايده آل و خود واقعي شخص است. (استارت4، 1995) افراد با عزت نفس بالا به خود اعتماد دارند و نسبت به افراد با عزت نفس پايين ارزش بيشتري براي خود قايل هستند (گبلين 1988،1-14). در بين نيازها نياز به عزت نفس از جايگاه خاصي برخوردار است به طوري كه ارضاء آن ميتواند بر روي ساير نيازها تأثير مثبت داشته باشد (ولمن1998،548-543وآلساكر 1998،145-123). عزت نفس چهارمين مرتبه از سلسله نيازهاي اساسي مازلو را تشكيل داده است (استاك، 1995،241-223و بوري1994،282-271). عزت نفس قضاوتي است كه فرددر موردارزش خود دارد. (آلساکر 1998،145-123) در واقع ميتوان گفت كه عزت نفس درجه و ارزشي است كه يك فرد به خودش نسبت ميدهد (استاک 1995،241-223). برخورداري از عزت نفس را به عنوان عامل مركزي و اساسي در سازگاري عاطفي و اجتماعي افراد ميدانند.
شخصي كه از عزت نفس بالا برخوردار است خودش را به گونهاي مثبت ارزيابي كرده، برخود مناسبي نسبت به خود و ديگران دارد. در مقابل كسي كه عزت نفس پايين دارد اغلب منزوي شده و در ارتباط با ديگران اجتناب ميكند و يا اينكه در نااميدي تلاش ميكند تا به ديگران و خودش نشان دهد كه فرد لايقي است و با تامين سلامت و آرامش رواني و افزايش عزت نفس ميتوان از بروز بسياري از مشكلات و آشفتگيهاي عاطفي و رواني در سنين نوجواني پيشگيري كرد. (بوري 1994،282-271).
عزت نفس يك جنبه مهم در كاركرد و يا كنش كودك است و با زمينههاي ديگري چون سلامت رواني، اجتماعي و عملكرد تحصيلي وي ارتباط دارد (بيابانگرد، 1380: 28). نحوه شكلگيري عزت نفس را ميتوان از طريق تفكر در مورد" خود ادراك شده" و خود ايدها ل مورد آزمايش قرار داد. خود ادراك شده همان خود پنداره است، يعني يك ديدگاه عيني درباره مهارتها، صفات و عبارت از تصوري است كه فرد دوست دارد از خود داشته باشد كه لزوماً پوچ و بي معني نيست، بلكه تمايل صادقانهاي براي داشتن نگرشها و اسناد خاصي است. زماني كه خود ادراك شده و خود ايده آل با هم همتراز باشند، فرد از عزت نفس بالايي برخوردار خواهد بود. براي مثال كودكي كه پيشرفت تحصيلي در خورتوجهي دارد و براي صفات و ويژگيهاي واقعي خود ارزش مثبتي قائل است. بر عكس كودكي كه خود ايده آل او اينست كه آدم مشهوري باشد ولي در واقع دوستان انگشت شماري دارد، از عزت نفس پاييني برخوردار خواهد بود. وجود شكاف و فاصله بين خود ادراك شده و خود ايدهآلي عاملي است كه مشكلات مربوط به عزت نفس را به وجود ميآورد (بيابانگرد، 1380).
عزت نفس شامل رشد احساسات خود ارزشي توسط احساس جذابيت و صلاحيت است (اورسان و جاست، 2007) و داراي دو بخش احساس خودكارآمدي وخود ارزشمندي است. خودكارامدي شامل احساس شايستگي و مؤثر بودن فرد در مواجهه با محيط فيزيكي و اجتماعي است و خود ارزشمندي به معناي احساس و ارزيابي است كه فرد از خود دارد (كرنيسس، 2006) مؤلفه خود ارزشمندي محدود به زمان و مكان است بدين معنا كه احساس خود ارزشمندي حاصل انواع تجارب و موقعيتها ميباشد (كرنيسس، 2006) اين احساس در سنين مختلف به طور متفاوتي (اورسان و جاست2، 2007) كسب ميگردد.
2-2-1. علل عزت نفس
عزت نفس بعد عاطفي و ارزشيابي خود پنداره است و معادل مفاهيمي از جمله خود نگهباني، خود ارزشيابي، خود ارزشمندي (هارتر، 1999). عزت نفس پايين يا خلق افسرده ( اورت و همکاران2008،708،708-695). نوميدي و گرايشهاي خودكشي و اقدام به خودكشي ارتباط دارد ( بار و همکاران 2008،6-511) با توجه به اهميت عزت نفس از لحاظ سازگاري فردي و اجتماعي و رابطه آن با بسياري اختلالات رواني تصميم گرفته شد تا ويژگيهاي مقياس عزت نفس روزنبرگ (1956) براي استفاده در پژوهشهاي روانشناختي به زبان فارسي بررسي شود.
تأثير عواملي از قبيل ويژگيهاي دموگرافيك و روانشناختي مداخله گر در رفتارهاي آنان است. از جمله اين عوامل ميتوان به عوامل جمعيتي، جايگاه اجتماعي واقتصادي، عوامل آموزشي، سلامت روان و عزت نفس اشاره كرد (رفعتي 2003،80-36). عزت نفس به عوامل مختلفي مربوط است مطالعات مختلف در كشورهاي مختلف در بين جمعيتهاي متفاوت سني، فرهنگي، اجتماعي نتايج مختلفي را ارائه ميدهد.
از عزت نفس پايين به عنوان نشانگان عرضي چند اختلال نوجواني نام برده است. در مثال متفاوت از اين اختلال يكي اختلال كمبود توجه است كه با بي توجهي و تكانهاي بودن مشخص ميشود و ديگري اختلال اجتنابي، شكل شديدي از اضطراب اجتماعي است (بيانانگرد1380) دانشجويان از جمله كساني هستند كه تحت تأثير اسيبهاي فردي و اجتماعي ناشي از عدم آگاهي از مهارتهاي زندگي قرار ميگيرند. پژوهشگران، تأثير مثبت مهارتهاي زندگي را در كاهش سوء مصرف مواد، استفاده از ظرفيتها و كنشهاي هوشي، شكلگيري از رفتارهاي خشونت آميز، اتكاء به نفس، تقويت خود پنداري و غيره مورد تائيد قرار دادند. (طارميان، 1387: 21) بنابراين با توجه به مدارك و شواهد علمي و به منظور پيشگيري از بروز آسيبهاي اجتماعي، مانند خودكشي، اعتياد، خشونت، رفتارهاي بزهكارانه و اختلالات رواني، لازم است به موضوع بهداشت رواني و اهميت آن توجه بيشتري شود(به نقل از نوري و محمد خاني، 1377: 12).
عزت نفس يكي از عوامل رواني- اجتماعي است كه در ميزان شادكامي افراد نقش بسزايي دارد. اهميت عزت نفس در ايجاد شادكامي به حدي است كه برخي از صاحبنظران و پژوهشگران روانشناسي آنرا جزء جداييناپذير از شادكامي ميدانند(آرگيل1 2001،942-221). عزت نفس به عنوان ظرفيت و توانايي تعبير و تفسير رويدادها به گونهاي كه احساس خود ارزشي را در فرد افزايش دهد و حفظ كند تعريف شده است. (كرنيس2 2006)
2-2-4-ابعاد عزت نفس
عزت نفس، شامل ابعاد اجتماعي، تحصيلي، خانوادگي و عزت نفس کلي ميشود. در ادامه هر يک از اين ابعاد را مختصراً تشريح مي کنيم.
عزت نفس اجتماعي : زمينه اجتماعي شامل احساساتي ميشود که فرد به عنوان يک دوست نسبت به ديگران دارد. به طور کلي ميتوان گفت عزت نفس اجتماعي عبارت است از احساسي که شخص در مورد خودش به عنوان يک دوست براي ديگران دارد و همچنين اين که ديگران او را چگونه دوست دارند. آيا ديگران او را دوست دارند؟ به عقايدش احترام مي گذارند؟ فردي که نيازهاي اجتماعياش برآورده ميشود با اين جنبه از خودش احساس راحتي خواهد کرد (احمدي، 1380).
طبق نظر اريکسون (1974) ارتباط با اجتماع، نقش زيادي در شکل گيري عزت نفس بازي ميکند. در مطالعهاي که بهوسيله کوپراسميت (1967) انجام گرفته از لحاظ آماري بين عزت نفس و توانايي دوست پيدا کردن تفاوت معني داري مشاهده شده است.
عزت نفس تحصيلي : زمينة تحصيلي عزت نفس با ارزشيابي فرد از خودش به عنوان يک دانشآموز سرو کار دارد. از جنبة تحصيلي، کودک و نوجوان خود را به عنوان يک دانش آموز ارزيابي ميکنند. البته اين امر صرفاً يک ارزيابي از توانايي تحصيلي و پيشرفت تحصيلي نيست و به راحتي نميتوان جايگاه يک فرد را مشخص کرد مگر اين که فاصلة او با ديگران را محاسبه نمود ( احمدي، 1380).
اگر فرد خود را با معيارهاي مطلوب تحصيلي منطبق بداند و استانداردهاي پيشرفت تحصيلي خود را برآورده سازد، داراي عزت نفس تحصيلي مثبت خواهد بود. يعني اگر ملاک و معيار پيشرفت تحصيلي براي او قبول شدن در يک سال تحصيلي باشد و وي بتواند به چنين معياري دست يابد داراي عزت نفس تحصيلي مثبت است ( اليس پوپ ، 1988).
حرمت خود خانوادگي: زمينه خانوادگي عزت نفس، احساسات فرد را دربارة خود به عنوان عضوي از خانواده منعکس ميکند. به بيان ديگر عزت نفس خانوادگي انعکاس احساسي است که فرد در مورد اعضاي خانوادة خود دارد. اگر او در خانه مورد علاقه و محبت خانواده باشد احساس امنيت ميکند و ميتوان گفت عزت نفس او مثبت است ( به نقل از احمدي، 1380).
نظام نگرش کودک در سالهاي پيش کلامي آغاز ميشود. شکل کلي احساس خود ارزشمندي، تابع تحول رواني – فيزيولوژيکي فرد طي مراحل مختلف رشد است. پس عزت نفس هر کس را بايد با عزت نفس کلي مقايسه نمود (پوپ، 1988، به نقل از بيابانگرد، 1373).
منصور ( 1369) ميگويد: عزت نفس کلي تنها از يک جنبه متأثر نيست، بلکه نظرات فرد راجع به جوانب مختلف، عزت نفس را مشخص ميکند. به عبارتي ممکن است فردي در يک جنبة عزت نفس نمره پاييني داشته باشند اما عزت نفس کلي او بالا باشد.
2-2-5-سطوح عزت نفس
عزت نفس بالا: عزت نفس بالا بدان معناست که فرد به خود احترام مي گذارد و خود را آدمي مفيد و با ارزش ميداند و الزاماً خود را برتر از ديگران نميپندارد. افراد داراي عزت نفس بالا خود را در نهايت کمال نميدانند بر عکس، آنان نقصها و محدوديتهاي خود را ميشناسند و اميدوارند با رشد مطلوب، به شايستگي بيشتري دست پيدا کنند. عزت نفس، کليدي است که ميتواند درها را براي شکوفايي تمام استعدادهاي بالقوه فرد باز کند ( ميرزايي و ديگران ، 1376).
افراد داراي عزت نفس بالا، کساني هستند که با خصوصيات مدارا و احترام قايل بودن براي ديگران مشخص ميگردند، افرادي که مسئوليت اعمالشان را ميپذيرند، داراي انسجام اند. به موفقيتهايشان مباهات ميکنند، خود انگيخته اند، تمايل به ريسک کردن دارند، انتقادپذير هستند، قادر به دوست داشتن و دوست داشته شده اند، جوياي چالش و برانگيزش ناشي از پيگيري اهداف ارزنده و دشوارند و بر زندگيشان احاطه و کنترل دارند ( ريزنر، 2000)
آن دسته از تجارب دوران کودکي به عزت نفس سالم منجر ميشوند عبارتنداز:
1- تحسين شدن
2- درک شدن توسط ديگران
3- محترمانه، طرف محبت قرار گرفتن
4- مورد توجه بودن و در آغوش گرفته شدن
5- کسب موفقيت در ورزش يا مدرسه
6- داشتن دوستان معتمد
7- نداي دروني که حاوي پيامهاي مثبت و تأييد کننده است ( مصباح ، 1381).
2-2-5-1-سه وجه از عزت نفس پايين
اغلب ما تصويري از عزت نفس پايين داريم، اما بايد توجه داشت اين تشخيص هميشه آسان نيست. سه شکل مختلف از عزت نفس پايين را در زير بررسي مي کنيم.
فريبنده : فرد خوشحال و موافق رفتار ميکند اما به راستي از شکست ميهراسد. او در هراسي دايمي نسبت به آشکار شدن هويت واقعي خود به سر ميبرد، اين فرد جهت حفظ نقاب عزت نفس مثبت، نياز به کاميابيهاي مکرر دارد که اين امور خود منجر به مشکلاتي چون کمالگرايي، تعلل در امور، رقابت و فرسودگي ميشود.
عصيانگري: رفتار فرد به گونهاي است که گويي مصلحت انديش ديگران بوده و در همه موارد صاحب نظر ميباشد. اين افراد همانند افراد مهم و قدرتمند عمل ميکنند. همواره از اين مسأله که ديگران، « به اندازه کافي خوب نيستند» احساس خشم و عصبانيت ميکنند. دايماً وانمود ميکند قضاوت و انتقاد ديگران سبب آزارش نميشود. در نهايت اين حالات به مشکلاتي نظير سرزنش بيشاز حد ديگران، قانون شکني يا مخالفتجويي ميانجامد.
بازنده: فرد احساس بيفايدگي دارد و قادر به مواجهه با جهان نميباشد. او در انتظار رسيدن يک ناجي يا فريادرس به سر ميبرد. وي براي مقابله با ترس ناشي از قبول مسئوليت تعيين زندگي خود، در دلسوزي براي خويش يا بيتفاوتي بسر ميبرد و جهت راهنمايي، پيوسته چشم به ديگران دوخته است. اين ديدگاه به مسايلي نظير کمبود مهارتهاي ابراز وجود، کم آموزي، اتکاي بيش از حد به ديگران و ... منجر ميشود. (مصباح ، 1381).
آن دسته از تجارب دوران کودکي که به عزت نفس پايين منجر ميشوند عبارتند از:
1- به طرز ناخوشايندي مورد انتقاد قرار گرفتن.
2- آماج داد و فرياد و ضرب و شتم ديگران قرار گرفتن.
3- ناديده انگاشته شدن، مسخر يا تحقير شدن.
4- انتظار ديگران ازکودک، مبني بر اين که همه کارها را به بهترين شکل انجام دهد.
5- تجربه شکست در ورزش يا مدرسه.
کسانيکه داراي عزت نفس پايين هستند، مدام در معرض اين پيام هستند که شکست در تجربه ها ( باختن در بازي ، گرفتن نمرة پايين) به معناي شکست تمام وجود آنهاست.
همچنين نداي دروني اين افراد، به شکل انتقاد کننده و تنبيه خود و ناچيز جلوه دادن کاميابي بروز مينمايد (مصباح ، 1381).
هليز ( ترجمه ميرزايي و ديگران ، 1376 ) بيان داشته که عزت نفس در ميان کسانيکه در کودکي مورد بدرفتاري و تجاوز قرار گرفتهاند و نيز در ميان بيماران رواني، از جمله مبتلايان به افسردگي، اضطراب، الکليسم و وابستگي به مواد مخدر، بيشتر ديده ميشود.
2-4. تحقيقات داخلي
نتايج تحقيق نشان ميدهد براساس آزمون همبستگي پيرسون يسن تصير ذهني از بدن عزت نفس با سازگاري زناشويي همبستگي مستقيم وجود داشت P<0/001 به گونهاي كه هر چه تصوير ذهني از بدن بالاتر بود فرد داراي عزت نفس بالاتر و در نتيجه داراي سازگاري زناشويي بالاتري و بهتري بودند. نتايج ديگر نيز حاكي ازاين بود كه بين تصوير ذهني از بدن در هنگام تنهايي P=0/001، بدن واقعي P=0/014، تصور مردم از بدن P=0/016، تصور همسر از بدن P<0/001 و تصور خانواده همسر از بدن P<0/001 با سازگاري زناشويي و عزت نفس همبستگي مستقيم وجود داشت اما بين سازگاري زناشويي با تصوير ذهني از بدن ايدهال ارتباطي مشاهده نشد. براساس آزمون همبستگي پيرسون بين سازگاري زناشويي با سلامت عمومي نيز ارتباط معنا دار و معكوس مشاهده شد به طوري كه باافزايش سلامت عمومي و تصوير ذهني از بدن سازگاري زناشويي نيز افزايش مييابد و با بالا رفتن تصوير ذهني از بدن سازگاري زناشويي نيز بهتر ميشود و بين تصوير ذهني از بدن و عزت نفس با سازگاري زناشويي همبستگي مستقيم وجود داردو بين سازگاري زناشويي امور مالي و درآمد خانواده نيز ارتباط معناداري وجود داشت P=0/04. (لطيف نژاد رودسري، رباب؛ كرمي دهكردي، اكرم و همكاران؛1390).
نتيجه تحقيق نشان داد عزت نفس زنان همانند مردان بالا بوده است و اختلاف معناداري وجود نداشته و با افزايش ميزان اعتماد به نقش زنان و مردان سازگاري آنان نيز افزايش مييابد. اما ضريب همبستگي اسپيرمن نشان داد بين ديدگاه زنان و مردان و سازگاري زناشويي آنان ارتباط معناداري وجود دارد. (فولادي، انسيه؛ دانش، ماهمنير و همكاران6 ؛1385).
نتيجه تحقيق نشان داد تأثير كل تصوير ذهني از بدن بر سلامت عمومي بيشترين مقدار را داشته كه مجموع تأثير مستقيم و غير مستقيم از طريق عملكرد رابطه جنسي بوده و بيشترين تأثير را بر عملكرد جنسي داشته كه متقابلا برسازگاري زناشويي نيز بيشترين تأثير را داشته است. همچنين بيشترين تأثير تصوير ذهني بر بدن از عملكرد جنسي بوده اين مسير در هر دو گروه (زنان و مردان) معنيدار بوده است و با بهتر شدن تصوير ذهني از بدن عملكرد جنسي و سلامت عمومي آنان نيز بهتر شده است. (خراشاديزاده، فاطمه؛ كرمي دهكري، اكرم و همكاران، 1390)
نتيجه تحقيق نشان ميدهد مطابق نتايج پژوهش ملاحظه شد كه ابعاد موضوعات شخصيتي، مديريت مالي، روابط جنسي ميزان اثر بخشي مداخلهاي شيوه زندگي بيشتر از روش مداخلهاي حل مشكل خانوادگي بود در ابعاد توانايي حل تعارض و ارتباط با اقوام و دوستان روش حل مشكل خانوادگي بيش از روش مداخله تغيير شيوه زندگي بود هرچند اين تفاوتها از نظر آماري (در سطح (05/0≤) معناداري نبود بنابراين توصيه ميشود براي زوجيني كه در زمينه حل تعارض و ارتباط با اقوام و دوستان دچار ناسازگاري زناشويي هستند ترجيحاً از روش مداخلهاي حل مشكل خانوادگي و براي زوجيني كه در زمينه موضوعات شخصيتي مديريت مالي و روابط جنسي با هم مشكل دارند ترجيحاً از روش مداخلهاي تغيير شيوه زندگي استفاده شود. و بين سه گروه مورد مقايسه در مؤلفههاي موضوعات شخصيتي، ارتباط دوتايي، حل تعارض، مديريت مالي و روابط جنسي در سطح (01/0≤) و در مؤلفه ارتباط با اقوام و دوستان در سطح (05/0≤) تفاوت معناداري وجود دارد. در حالي كه در مؤلفههاي فعاليتهاي اوقات فراغت، وظايف والديني و جهتگيري مذهبي بين سه گروه آماري معناداري در سطح (05/0≤) ديده نشد. (احمدي، خدابخش؛ نوابي نژاد، شكوه، اعتمادي، احمد)
يافتههاي تحقيق نشان داد از ميان سبكهاي حل تعارض بين فردي، حل تعارض سازنده، سبك مصالحهگرانه با سازگاري زناشويي همبستگي معناداري داشتند. همچنين بين سبكهاي حل تعارض غيرسازنده و سازگاري زناشويي رابطه معناداري مشاهده نشد. يافتههاي اين بخش از پژوهش درباره رابطه بين سبك حل تعارض سازنده و سازگاري زناشويي با نتايج پژوهشهايي كه به منظور بررسي تأثير آموزش الگوهاي سالم ارتباطي و حل تعارض صورت گرفته همسو ميباشد.
اين پژوهش به نقش تأثير آموزش مهارتهاي حل تعارضات زناشويي بر بهبود روابط متقابل زن و شوهر دست يافته و تأكيد ميكند آموزش مهارتهاي لازم جهت حل تعارضات زناشويي از بهبود روابط متقابل زن و شوهر مفيد است. (حاجي ابولزاده71، 1385؛ شفيعينيا 71، 1381، افخمي و همكاران3، 1386؛ قليلي و همكاران2، 1385)
يافتهها نشان داد با افزايش صميميت جنسي، ارتباط مثبت زوجين و به كارگيري مكانيسم حل تعارض رضايت زناشويي نيز افزايش پيدا ميكند و نتايج نشان ميدهد همبستگيهاي بين رضايت زناشويي با فرايند تعاملي تعارض، صميمت جنسي و ارتباط با اقوام و دوستان همه در حد بالا و در جهت پيشبيني شده و بهطور آماري معنادار بودند. به عبارتي تحليل مديريت تعارض نيز توانست به طور معناداري در رابطهي با ميان سبكهاي دل بستگي و رضايت زناشويي وساطت کند و نتايج نشان داد مديريت تعارض از طرفي با هر دو سبك دل بستگي اجتنابي و اضطرابي رابطه منفي معناداري از طرفي با مسير رضايت زناشويي رابطه مثبت و معنادار داشت. عامل مديريت و تعارض به عنوان عامل واسطهاي در رسيدن به رضايت زناشويي موقعي برجستهتر ميشود كه بدانيم اين عامل حتي در افراد اجتنابي كه عموماً در تبيينهاي خطي رضايت زناشويي پايين برايشان متصور است نقش تسهيل گري خود را نمايان ميسازد. به اين شيوه كه افراد اجتنابي و قتي در مسائلي با همسران خويش اختلاف نظر دارند عدم پرداختن به آن و دوري از مشاجره را پيشه ميكنند اين خود ميتواند رفتارهاي منفي تعارض از جمله سرزنش گري- تحقير و تنبيه را حذف كند. نتايج اين پژوهش شخصاً به مشاوران خانواده وازدواج كمک خواهد كرد تا با آموزش مهارتهاي ارتباط بين فردي يا مديريت تعارض و صميميت افزايي جنسي وروابط جنسي براي ارتقاي كيفيت زندگي زناشويي و رضايت زناشويي عمل كنند. (عارفي، محسنزاده2، 1391)
سازگاري زناشويي بر ميزان سلامت رواني، رضايت از زندگي و حتي مسائل مالي، ارتباط با اقوام و دوستان، اوقات فراغت و رضايت از شغل تأثير گذار است. نتايج تحقيق نشان داد بيشترين ميزان ناسازگاري زناشويي در زمينه توانايي حل تعارض و روابط جنسي بود. لازمه توانايي حل تعارض و بهبود روابط جنسي داشتن مهارتهايي است كه قابل آموزش و يادگيري هستند از طريق افزايش مهارتهاي زوجين در ابعاد مختلف حل تعارض، امور مالي، اوقات فراغت، روابط جنسي ميتوان ميزان سازگاري زناشويي در نهايت ميزان رضايت از زندگي را در آنها افزايش داد. يافتهها نشان ميدهد ميزان سازگاري زناشويي در زنان بيش از مردان ميباشد.
نتلايج حاصل از مقايسه نشان ميدهد بجز در زمينه فعاليتهاي اوقات فراغت در ساير ابعاد از قبيل موضوعات شخصيتي، ارتباط دوتايي، حل تعارض، مديريت امور مالي، روابط جنسي والديني (تربيت فرزند)، ارتباط با اقوام و دوستان، جهتگيري مذهبي بين زنان و مردان تفاوت معناداري وجود دارد با توجه به ابعاد مذكور ميزان رضايت زناشويي در بين زنان پايين تر از مردان است. (فتحي و خدابخشي، 1384)
همچنين تحقيقات متعددي نشان داده است كه بين رابطه جنسي و سازگاري زناشويي ارتباط مثبت و معنيداري وجود دارد. (مظاهري، محمدعلي4، 1379)
2-5. تحقيقات خارجي
تحقيق دي ماريا (1998)، رضايت جنسي نشان ميدهد كه بين رضايت زناشويي بالاتر و رضايت از رابطه جنسي بالاتر ارتباط مؤثري وجود دارد.
تحقيق سندرسون و كانتور (2001) نشان ميدهد كه گذراندن وقت با همسر خود رضايت كلي رابطه را پيشبيني ميكند. زوجهايي كه فعاليتهاي تفريحي مشتركي شركت ميكنند نسبت به آن دسته از زوجهاي كه اين را انجام نميدهند، احساس رضايتمندي بيشتري دارند.
تحقيقات ديكسون (1985)، در ارزيابي خود در زمينه رضايتمندي جنسي و شادكامي زناشويي نشان داد كساني كه رضامندي جنسي نمره بالايي بدست آوردهاند از زندگي زناشويي رضايت بيشتري دارند مشكلات جنسي يكي از عواملي است كه در ازواجهاي موفق و پايدار نيز ميتواند سبب بروز مشكلات زناشويي شود.
سانگ (1995) در ارزيابي ميزان رضامندي جنسي ميان همسران كرهاي مقيم آمريكا دريافت كه شوهران بيش از زنان از كيفيت رابطهي جنسي خود رضايت دارند. ميزان عزت نفس، نگرش مثبت و همدلي زن و شوهر با ارضاي جنسي بهتر و كاملتر مرتبط شناخته شد و با رضامندي جنسي در جوانترها همبستگي بيشتري داشته است. همچنين تفاوت فرهنگي زن و شوهر از ميزان رضايت جنسي آنها ميكاست.
نتيجه تحقيق گريف و همكاران (2001) نشان داد هماهنگي بالايي بين فعاليت جنسي كه زوجين تمايل دارند و فعاليتهاي جنسي كه زوجين تجربه ميكنند ديده شده است. در يك مطالعهاي كه در آن ويژگيهاي خانواده داراي عملكرد خوب بررسي شد معلوم گرديد كه رضايت از روابط جنسي همبستگي معنيداري با سطح عملكرد خانواده دارد.
نتيجه تحقيق وبستر و همكاران (2003) ميرزا و همكاران (2005) مارخام و همكاران(2005). نشان داده است كه نارضايتي از بدن يكي از عوامل مهم در پيشبيني عزت نفس فرد است با پايين آمدن ميزان رضايت فرد از ظاهر جسمانياش عزت نفس وي نيز آسيب ميبيند البته رابطه بين عزت نفس و اين نارضايتي را ميتوان رابطه متقابل دانست.
نتيجه تحقيقات گيلبرت و ميير (2005) نشان داده كه عزت نفس پايين ميتواند نارضايتي از بدن را پيشبيني كند و به عبارتي ديگر فردي كه عزت نفس پاييني دارد از جنبههاي مختلف وجود از جمله ظاهر جسمانياش رضايت كمتري دارد.
نتيجه تحقيق لو (2005) نشان داد زماني كه تصوير ذهني خوبي از بدن خود ندارند داراي عزت نفس پايين در نتيجه با همسران خود نيز رابطه خوبي ندارند و نيز در مطالعه خود به اين نتيجه رسيدند كه زناني كه در شهر زندگي ميكنند و داراي تحصيلات بالاتري هستند نسبت به تصوير ذهني از بدن خود نگراني بيشتري دارند. در اين تحقيق بين سازگاري زناشويي با ميزان درآمد نيز ارتباط معناداري وجود داشت.
تحقيق آبرهام و براين (2000) نشان ميدهد هر زماني که يکي يا هر دو همسر از سبک مديريت تعارض رقابتي استفاده ميکردند، سطح پايين رضايت زناشويي را گزارش ميکردند. يافتههاي پژوهش رابطه بين سبک حل تعارض مصالحه گرانه و سازگاري زناشويي با يکديگر همسو ميباشد.
تحقيق فيني (1999) نشان داد تعارض مهمترين عامل واحدي است که رضايت زناشويي را در مردان پيشبيني ميکند. بر اساس نتايج حاصل از تحليل رگرسيون گام به گام ويژگيهاي شخصيت و سبکهاي حل مطالعه بر سازگاري زناشويي سرتيپ شخصيتي با وجدان بودن، روان رنجوري، دلپذير بودن، سبک همراهانه حل تعارض بين فردي سازگاري زناشويي را پيشبيني ميکنند.
تحقيق ناکونزي و راجرز ( 1995) نشان داد تأثير تغيير شيوه زندگي در بهبود و سازگاري همسران در زمينه مسائل مالي، با يافتههاي گريف مالحرب ( 2001) همسو است.
تحقيق والدينگر و همکاران ( 2004) نشان ميدهد که زوجهاي سازگار و خوشحال همدلي بيشتري را نسبت به زوجهاي ناسازگار از خود نشان ميدهند اين مهارتها سبب ميشود که هر يک از زوجين بر اين احساس واقعي دست يابند که طرف مقابل را درک کنند و همين امر سبب ميشود که در اين زوجين احساس شادي و شادماني از زندگي خودشان شکل گيرد. لذا ميتوان گفت تسلط زوجين بر مهارتهاي اساسي زندگي باعث حفظ عملکرد خوب و متعادل خانواده و بهبود در دروابط با اقوام و دوستان در مقابل موقعيتهاي نامطلوب شده و باعث رسيدن خانواده به اهداف خود ميشود که اين امر باعث افزايش رضايت و سازگاري زناشويي ميشود. ارتباط ميان فردي و ارتباط با اقوام و دوستان تأثير مثبتي بر سازگاري زناشويي دارد. هنگامي که زوجين نحوه ارتباط صحيح و مؤثر را بياموزند به پيامهاي کلامي و غير کلامي موجود در ارتباط توجه کنند و گوش دادن فعال را بياموزند روابط آنها بهبود يافته و در نتيجه سازگاري در زندگي زناشويي افزايش مييابد.
وقتي ارتباط به شيوه مناسب برقرار شود زوجين به همديگر نزديکتر ميشوند و افکار و احساسات خود را به ميزان بيشتري با هم در ميان ميگذارند و از بروز هر گونه سوء تفاهم احتمالي که سبب بسياري از اختلافها و تعارضات زناشويي ميشود جلوگيري ميکنند. مهارتهاي ارتباطي باعث درک متقابل زوجين ميگردد که اين روند باعث افزايش و رضايت زناشويي ميگردد. سندرسون و کانتور (2001) دريافتند که گذراندن وقت با همسر خود و ارتباط با اقوام و دوستان و گذراندن اوقات فراغت و رضايت کلي رابطه را پيشبيني ميکند و زوجهايي را که در فعاليتهاي تفريحي مشترک شرکت ميکنند نسبت به آن دسته از زوجهايي که اين کار را نميکنند احساس رضايتمندي بيشتري از زندگي دارند.
18034017907000
منابع
منابع:
احمدنيا، شيرين، (1384). "جامعهشناسي بدن و بدن زنان"فصل زنانه 5 (مجموعه آراء ديدگاههاي فمينيستي). نوشين احمدي خراساني و پروين اردلان، تهران: روشنگران و مطالعات زنان
احمدي، خ، (1382). "شناسايي عوامل مؤثر بر سازگاري زناشويي و مقايسه اثربخشي روش مداخلهاي تغيير سبك زندگي و حل مساله در زندگي زوجين داراي ناسازگاري در زندگي زناشويي" پاياننامه دكتري. دانشگاه علامه طباطبايي، دانشكده روان شناسان و علوم تربيتي.
احمدي، خدابخش؛ نوابينژاد، شكوه؛ اعتمادي، احمد(1379). مقايسه اثربخشي دو روش مداخلهاي و تغيير شيوه زندگي و حل مشكل خانوادگي در كاهش ناسازگاري زناشويي، تازههاي پژوهشهاي مشاوره، جلد 5، شماره 17.
احمدي، خدابخش. فتحي آشتياني، علي. نوابينژاد، شکوه. (1384). بررسي عوامل زمينه اي- فردي و ارتباطي –دوجانبهاي مؤثر بر سازگاري زناشويي. خانواده پژوهي، 1(3).
اصغري، پ، (2009). "آزمونهاي شناختي" اهواز، انتشارات دانشگاه آزاد اسلامي واحد اهواز
افخمي، ايمانه؛ بهرامي خوند ابي، فاطمه؛ فاتحيزاده، مريم(1386). بررسي رابطه بين ميزان بخشودگي و تعارض زناشويي زوجيني در استان يزد. خانواده پژوهشي، سال 3، شماره 9.
امامي نائيني، نسرين (1385). مجموعه مهارتهاي زندگي. تهران: انتشارات هنر آبي به سفارش سازمان بهزيستي كشور
امنيان، م، (2009). " بررسي سازگاري هيجاني، تنشهاي عصبي زندگي، تصوير ذهني و اختلال غذا خوردن در بين زنان" پاياننامه كارشناسي ارشد، دانشگاه آزاد اسلامي اهواز
بختياري مردم (1379) بررسي اختلالات رواني در مبتلايان به اختلال بدشکلي بدني. پاياننامه كارشناسي ارشد دانشگاه علوم پزشكي ايران، انسيتو روانپزشكي تهران.
برازنده، ه. صاحبي، ع. وامين يزدي، الف. (1384). "تأثير باورهاي ارتباطي و طرح وارههاي ناكارآمد اوليه بر سطح سازگاري زناشويي" پاياننامه كارشناسي ارشد روانشناسي باليني، دانشگاه فردوسي مشهد، دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي
برنشتاين، فليپ، اچ، برنشتاين، مارسي، تي، (1989)، شناخت و درمان اختلافهاي زناشويي، ترجمه حميد رضا سهرابي (1377)، چاپ اول، تهران: نشر خدمات فرهنگي رسا.
بك، آ، (1380). " عشق هرگز كافي نيست" ترجمه م. قراچه داغي. تهران: انتشارات مترجم
بيابانگرد، اسماعيل، (1373). "روشهاي افزايش عزت نفس در كودكان و نوجوانان" تهران. انتشارات اولياء مربيان.
بيابانگرد، اسماعيل(1380). روشهاي افزايش عزت نفس در كودكان ونوجوانان، تهران، انجمن اولياء و مربيان جمهوري اسلامي ايران.
تنهاي رشوانلو، فرهاد.، و حجازي، الهه، (1390). "درگيري، حمايت از خود مختاري و گرمي پدر و مادر پيشبيني كنندههاي عزت نفس نوجوانان"علوم رفتاري 5 ( 4).
ثنائي، ب، (1379). "مقياسهاي سنجش خانواده در ازدواج" تهران: انتشارات بعثت
ثنايي ذاکر، باقر. باقريان نژاد، زهرا. (1382). بررسي ابعاد نارضايتي زناشويي زنان ومردان متقاضي طلاق در شهر اصفهان. دانش و پژوهش در روانشناسي، شماره 15.
جان بزرگي، مسعود، نوري، ناهيد.، وهريس، مژگان، (1387). "آموزش اخلاق رفتار اجتماعي و قانون پذيري به كودكان"تهران: انتشارات ارجمند.
جعفري، ل (1389) اثر قصه درماني همراه با نمايش خلاق بر عزت نفس کودکان بيسرپرست پاياننامه کارشناسي ارشد، دانشگاه خاتم.
جلال طهراني، محمدحسن (1368)، رواندرماني بر اساس نظريه آليس، مشهد: دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه فردوسي.
حاجي ابولزاده، نسرين (1381). بررسي تأثير آموزش مهارتهاي ارتباطي – با رويكرد شناختي رفتاري بر ميزان سازگاري زناشويي زوجين ساكن شهرستان كرج، پاياننامه كارشناسي ارشد دانشگاه الزهرا (س). دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي.
حقگوي پشكه، آ، (1386). "بررسي انسان شناختي فرهنگ حاكم بر مديريت در بين زنان شهر تهران( مطالعه موردي مناطق 6 و 7 و 19 شهر تهران)" پاياننامه كارشناسي ارشد در رشته مردم شناسي. دانشگاه تهران
خامنهاي، سيد محمد، (1379). "زن در خانواده اسلام" نشريه كتاب نقد، شماره 17.
خراشاديزاده، فاطمه، كرمي دهكردي، اكرم و همكاران (1390)، تعيين ارتباط تصوير ذهني از بدن با عملكرد جنسي و سازگاري زناشويي در زنان بارور و نابارور با استفاده از مدل تحليل مسير، مجله دانشگاه علوم پزشكي خراسان، شماره 3، ص31-23
خوراني، جواد، (1387). "بررسي رابطه بين عزت نفس و متغيرهاي دموگرافيك با سازگاري ميان فرهنگي دانشجويان مهاجر عراقي در شهرستان ايوان غرب" پاياننامه كارشناسي ارشد، دانشگاه آزاد اراك.
رسولي، ر. (1386) اثر بخشي مداخله متمركز بر هيجان (به شيوه زوجي و فردي) در كاهش درماندگي رابطه زوجهايي كه فرزندي با بيماري مزمن دارند. پاياننامه دكتري دانشگاه علاوه طباطبائي، تهران.
ساروخاني، باقر (1385). مقدمهاي بر جامعهشناسي خانواده، چاپ هفتم، تهران: انتشارات سروش.
سازمان بهداشت جهاني، برنامه آموزش مهارتهاي زندگي، ترجمه نوري قاسمآبادي، ربابه و محمد خاني، پروانه، (1377)، تهران واحد بهداشت و پيشگيري از سوء مصرف مواد، سازمان بهداشت جهاني.
ساماني، سيامك، فولاد چنگ، محبوبه (1384)، روانشناسي نوجواني، شيراز: نشر ملك سليمان.
سجادي نژاد، مرضيه السادات ؛محمدي، نوراله. (1384) ارزيابي شاخصهاي روانسنجي پرسشنامه نگراني درباره تصويربدني وآزمون مدل ارتباطي شاخص توده بدني نارضايتي از تصوير بدني و عزت نفس در دختران نوجوان. بخش روانشناسي باليني دانشگاه شيراز، پژوهش انتشار نيافته.
سليمانيان، علي اكبر؛ نوابينژاد، شكوه (1373) "بررسي تأثير تفكرات غير منطقي براساس رويكرد و شناختي بر نارضايتي زناشويي"دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي دانشگاه تربيت معلم.
شتاب بوشهري، سيده ناهيد، (1373). "بررسي چگونگي همبستگي بين سطوح حرمت خود با سطح آمادگي جسماني – حركتي دانشجويان دختر دانشگاه شهيد چمران اهواز" پاياننامه كارشناسي ارشد. دانشگاه تربيت مدرس، تهران.
شفيعآبادي، ع؛ ناصري، غ، (1388). "نظريههاي مشاوره روان درماني" تهران، نشر دانشگاهي.
شفيعي، اعظم(1381). بررسي تأثير آموزش مهارتهاي حل تعارضات زناشويي بر بهبود روابط متقابل زن و شوهر. پاياننامه كارشناسي ارشد دانشگاه الزهرا (س)، دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي.
صالحين، علي، (1382). "بررسي رابطه شيوههاي فرزندپروري پدران با شخصيت و تحصيلات آنها در شهر دامغان" پاياننامه كارشناسي ارشد، روانشناسي، دانشكده روانشناسي و علوم اجتماعي، دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركز.
طارميان، فرهاد و همكاران (1378)، "مهارتهاي زندگي، تعاريف و مباني نظري" مجله تربيت، سال اول، شماره 4.
عارفي، مختار؛ محسنزاده، فرشاد (1391). سبكهاي دل بستگي، فرآيندهاي تعامل زناشويي و رضايت زناشويي، مدل معادلات ساختاري (برازش مدل خانواده درماني) فصلنامه مشاوره و روان درماني خانواده. سال دوم. شماره 3.
عسگري، پرويز، شباكي، روشنك، ( 1389). "نقش تصوير بدني در كيفيت زندگي، رضايت از زندگي، نگرش نقش جنسي و عزت نفس" اهواز، مجله انديشه رفتار، دوره پنجم، شماره 17
عظيمي، روانبخش، (1380). " بررسي رابطه عزت و نفس و استرس در ميان معلمان كرمانشاه" پاياننامه كارشناسي ارشد، دانشكده، مديريت و برنامه ريزي، دانشگاه تربيت مدرس.
فتحي علي و احمدي خدابخش. بررسي عوامل مؤثر در ازدواجهاي موفق و ناموفق دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي بقيه ا... 1384، مركز تحقيقات علوم رفتاري، طرح پژوهشي.
فر مهيني فراهاني، محسن و بيداد، فاطمه(1388). مهارتهاي زندگي، تهران: انتشارات شباهنگ.
فقير پور، سهام، (1380). "نقش مهارتهاي اجتماعي درسازگاري زناشويي و طراحي يك مدل آموزشي و ارزشيابي آن" پاياننامه كارشناسي ارشد، دانشگاه علامه طباطبائي.
فولادي، انسيه؛ دانش، ماه منير و همكاران (1385). بررسي ديدگاه زوجين نابارور نسبت به نازايي و سازگاري زناشويي در مراجعين به مركز زنان رويان تهران، مجله دانشگاه علوم پزشكي مازندران. دوره 16، شماره 55.
قليلي، ايمانه؛ احمدي علون آبادي، فاطمه؛ فاتحيزاده، مريم (1385) اثربخشي آموزش گفت گوي مؤثر بر تعارضات زناشويي شهر اصفهان. دانش و پژوهش در روانشناسي، شماره 27 و 28.
كجباف، محمد باقر، عريضي، حميد رضا، خدابخشي، مهدي، (1385). "هنجاريابي پايايي و روايي مقياس خوشبيني و بررسي رابطه بين خوشبيني، خود تسلط يابي و افسردگي" در شهر اصفهان. مطالعات روانشناختي، 2(1 و2).
كلانتري، آذين، (1379). "بررسي ارتباط بين تفاهم زناشوئي و باورهاي غيرمنطقي زنان دانشجوي" رشته علوم انساني دانشگاه تهران، پايان نامهي كارشناسي ارشد. دانشگاه الزهرا تهران.
گيدنز، آ. (1387). "تجدد و تشخص" ترجمه ناصر موفقيان، چاپ پنجم، تهران: نشر ني ( تاريخ انتشار به زبان اصلي 1995).
لطيفنژاد رودسري، رباب و ديگران (1390). "بررسي ارتباط تصوير ذهني از بدن با سازگاري زناشوئي در زنان نابارور" استاديار بهداشت باروري، دانشكده پرستاري و مامايي، دانشگاه علوم پزشكي مشهد.
لطيفنژاد، رودسري، رباب؛کرمي دهكردي، اكرم و همكاران، 1390. بررسي ارتباط تصوير ذهني از بدن با سازگاري زناشويي در زنان نابارور. مجله زنان مامايي و نازايي ايران، شماره، 38، ص 9.
ماسن، هنري پاول، كيگان، جروم، هوستون، آلتاکارول، وكانجر، جان جين وي (1380). "رشد و شخصيت كودك" ترجمه مهشيد ياسايي، تهران. نشر مركز. (تاريخ انتشار، زبان اصلي 1989).
محمد پور اهر نجاني ب، كلانتري ن، كارانديش م، رشيدي آ، اشراقيان م ر، بررسي شيوع چاقي در دانشآموزان دبيرستانهاي دخترانه و پسرانه شهر تهران و برخي عوامل همراه با آن، 1379. گزارش نهايي طرح پژوهشي، انسيتو تحقيقات تغذيهاي و صنايع غذايي كشور، تهران.
مهدويان، فاطمه (1376) "بررسي تأثير آموزش و ارتباط بر رضايتمندي زناشويي و سلامت رواني، پاياننامه كارشناسي ارشد روانشناسي باليني"، انيستو روانپزشكي تهران.
محمدي، نورالله (1384). بررسی مقدماتي اعتبار و قابليت اعتماد مقايس حرمت خود" روزنبرگ " فصلنامه روانشناسي ايران، سال اول شماره 4.
محمدي، ن (2005). "يك مطالعه مقدماتي از پاياني و روايي خود – باوري روز برگ"- مجله روانشناسان ايران، 1384، دوره اول، شماره 4، ص ص 20-313
مظاهري محمد علي، نقش دلبستگي بزرگسالان در كنش وري ازدواج. مجله روان شناسي15. 1379؛ سال چهارم. شماره 3، صفحات: 315-286
مظاهري، م. و. پور اعتماد، ح. (1380). "مقياس باورهاي ارتباطي"( چاپ نشده). تهران: پژوهشكده خانواده دانشگاه شهيد بهشتي.
مظاهري، محمدعلي( 1379). نقش دلبستگي بزرگسالان در كنش وري ازدواج، مجله روان شناسي، شماره 15، ص 286.
معاونت بهداشتي، اداره كل بهداشت خانواده. گزارش بررسي آگاهي و عملكرد دختران و پسران 10 تا 19 ساله نسبت به مسائل بهداشتي به بهداشت دوران بلوغ در جهوري اسلامي ايران(1376). وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشكي، تهران، 1377.
مك اروين ابولان، شارن و مك دانيل، سوزان، (1381). "زيبايي، موقعيت اجتماعي و پيري، فصل زنان ( مجموعه آراء و ديدگاههاي فمينسيتي)" ترجمه احمد بهنام، نوشين احمدي خراساني و پروين اردلان، تهران: روشنگران و مطالعات زنان.
موحد، مجيد و ديگران(1390). "مطالعه رابطه بين رسانهها، تصوير بدن و عزت نفس با عمل و تمايل به ارايش، مطالعات اجتماعي روانشناسي زنان" شيراز 90 (2).
نوابي نژادشکوه، (1378). "مشاوره ازدواج" تهران. انتشارات انجمن اوليا و مربيان.
ور ناصري، پ. (2003). "ارتباط بين انتظارات و پيامدهاي آدروژنيك در ميان دانشآموزان پايه دوم راهنمايي" پاياننامه كارشناسي ارشد، دانشگاه شهيد چمران اهواز.
يوسفي فرخي، خديجه، (1386). "بررسي رابطه شيوههاي فرزند پروري مادرانه با انگيزه پيشرفت دانشآموزان سال سوم دبيرستان" پاياننامه كارشناسي ارشد روانشناختي، دانشگاه آزاد اسلامي. واحد ابهر.
References
Abraham GP, DE BRUYNET. (2000). conflict management style and marital satisfaction. journal of sex and marital therapy,26(4):321-334 Adolescents. Journal of Adolesent Health 36(3), 267-283.
Alsaker F, olweu D. stability of global self evaluations in eaely adolescence: acohort longitudinal study. Research on Adolescence 1998
Amato, p. R, & fowler. f. (2002). Parenting parctices. child adjustment and family diversity. Journal of marriage and the family, 64: 703-716
Argyle, M. (2001) personality, self – esteem and demographic of happiness and depression. personality and individual differences
Arizona state university. (2005). Intergroup Relations center (Glossary) in Date 2005
Baccem, P. H. (1998). Empivicaly supported couple and family interventions for martial distress and adult menta health. Journal of consulting and clinical psychology, 66, 53-88.
Bellino, s., Lzza, M., paradiso, E., Rivarossa, A. fulcheri. M. & Bogetto, f. (2006). Dysmorphic concern symptoms and personality disorders: A clinical investigation in patients seeking comsmetic surgery. Psychiatry Research.
Beth, A. V., julien, B. Anthony, F. B & Michael, C,A, (2010) psychopathy, sexual behavior and self – esteem, it`s different for girls. journal personality and individual differences, 48 (7): 833-838.
Bhar. S,. Ghahraman lou – Holloway. M, Brown. G. and Beck. A, t(2008). Self – esteem and suicide ideation in psychiatric out patients journal of suicide life threatening Behavior, V, 38(5):511-6
Bhav. S; Ghahramanlou –holloway. M. Brown, G. and beck. AT, (2008). Self- asteem and suicide ideation in psychiatric outpatients journal of suicide life threatening Behavior, V, 38(5): 511-6
4Blascovich, j & tomaka. J. (1991) measure of self esteem. In j. p. Robinson, P, r. shaver & L. s. wrightsman (Eds). Measure of personality & social psychology attitude
Blum, j. s., & mehrabian, A. (1999). Personality and temperament correlates of marital satisfaction. journal of personality, 67, 93-125.
Bradbury, T. N, Fincham ,. D, & Beach, S,R (2000) Research on natury and determinants of marital satisfaction:A decade in review. Journal of marriage and family, 62-964-98.
Blum, J. S. & mehrabian, A. (1999). personality and temperament correlates of marital satisfaction. Journal of personality, 67, 93-125.
Bronell, K. (1991). Dieting and the search for the perfect body where physiology and culture collide. Behavior Therapy
Brozekoeski Dl, Bayer A. M, Body image and media use among adolescent medicine clinics. 2005
Buri J. Effects of parental authorarianism and authoritat iveness on self esteem, personality and sociak psychology and social psychologg bulletin 1994
BurnS, R. (1982) self concept – Developing and Education dorset press, Dorchester.
Bushman, w. (1998). The relationship between conflict, love and satis factional relationship beliefs, problem- solving. Techniques and negotiating strateges in romantic relationship. Ph. D. Hofstra university.
Capenter, MA. (1989). The effect of a self – help instructional package on communication skills and marital satisfaction. journal of marital family: 27-341-53.
Carson V, Arnold E, Mental Health Nursing, Philadelphia, WB Sunders; 1996.
Cash T. f. (1997) the body Image work book (AM & step- program for learning to like your looks). Oakland: New Harbinger publications.
Cash, T. F. & fleming, E. c. (2002). the impact of body – image experiences: Development of the body image quality of life Inventory. International of eating disorders.
Cash, t. f. & pruzins ky. T. (Eds). (2002) A negative body image:evaluating epidemiological evidence. Body image: A hand book of the org research, and clinical practice. New York. Guilford press.
Cash, T. f. ,& fleming, E. c. (2002) the impact of body – image experiences: Development of the body image quality of life Inventory. International journal of Eating Disorders, 331, 455-460.
Chaudhari, N, P. patel. H,J. (2009) A study about marital adjustment a mong female of urban & rural mehsana (Gujarat) journal, of personality & clinical studies, 1 (2), 70-76.
Collins, N. L. & Read S,j, (1990) adult attachment, working models, , relationship quality in dating couples. journal of personality and S psychology. 58, 644-633.
DeMaria, R. M. (1998). A national survey of married couples who participate in marriage enrichment: Satisfaction, couple type, divorce, conflict styles, attachment patterns, and romantic and sexual satisfaction of marriedcouples who participated in PAIRS
Dixon(1985). perceived sexual satisfaction and marital happiness. Journal of Home sexuality, 11: 209-222.
Eiser C. The measurment of self esteem: practical ant theoretical consiclernions. Personality 1995.
Ellis, A, (1978) treating the Abrasive client with Rational Emotive therapy, psychoterapg,.
Emmons. R, A, (1999) Religion in the psychology of personality An introduction journal of personality, 67, 873-888.
Esra Kilic okan TAYCAN, Ahmet Korkut BELLI, Mine ozmen (2007). the Effect of permanent ostomy on Body Image self-Esteem, Marital Adjustment, and sexual functioning Turkish journal of psychiatry. 18, 302-310.
Feeny, g. A. (1999). Adult romantic attachment and couple relationships in Research and clinical Applications. London, The Guilford press.
Fowers, B. J. holson. D. H. (1993). Enrich marital satisfaction scale: A reliability and validiy study. journal of family psychology, 7. 1 -10.
Fredrickson B. L. (2001) The Role of positive Emotion in positive psychology. The Broaden and Build theory of positive Emotion American psychologist, .
French SA, perry cl, Leon GR, et al. self – esteem and change in body mass over three years in cohort of adolescents. Obes Res 1996.French SA, story M, Downes B. Resnick MD, Blum RW. Frequent dieting a mong adolecents: psychosocial and health behavior correlates. AM J public Health. 1995.
Garner DN, Garfinkel PE, Schwartz ZD, Tompson M. Cultural expectations of thinness in women. Psgchological Report 1980.
Gash, T. F. & Roy R. E. (1999). Pounds Of flesh: weight. Gender and body images. In, J. sobal & D. Maurer (Eds), Interpreting weight: the social management of fatness and thinness Hawthorne, Ny: Aldine de Gruyter.
Gattis, k. s, Berns, s., simpson, L. E., & chirstensen, A. (2004). Birds of A feather or strange birds ? Ties among personality dimensions, similarity and marital quality. journal of family psychology, 18, 564-574
Gelles R. j. (1995). contemporary families: A sociological view. Thousand oaka: sage.
George RS, krondi M. perception and food use of adolescent boys and grils. Nutr Behav 1983.
Ghassemi H, Harrison GG, Mohammad K. accelerated nutrition in Iran. j pub Health Nutr 2002.
Giblin PT, Poland ML, Ager JW, clinical applications of – self- esteem and locus of control to adolescent health, J adolesc Health care 1988.
Gleeson, K. (2006). Constructing body Image Journal of Health psychology,11(7),79-90.
Gol parvar M. kamkar M, Rismanchian B. [Relationship of overweight with self. esteem, depression, lifestyle and body image among women referred to weight loss centers]. science and Research in Pasy chology. 2007 (presian).
Gottman, J, M. (1994) what predicts divorce? The relationship between processes and marital outcomes. Hillsdale, N. J: Erlbaum.
Gottman, j. (1994). what predicts divorce? The relationship between marital processes and marital outcomes. Hillsdale, Nj: Erlbaum.
Gottman, j. M., coan, J., carrer, s. & swanson, c. (1998). Predicting marital happiness and stability from newlywed interactions. Journal of marriage and the family, 60, 5-22.
Greef PA and Malherbe LH. In Timacy and marital satisfaction in spouses. Journal of sex & Marital Therapy 2001:247-257
Greef, A, P(2000) characteristics of fam lies that function well journal family Issues, 21, 948-962.
Greef, P. A. ,& Malherbe,L. H. (2001). Intimacy and marital satisfaction in spouses. Journal of sex & marital therapy.
Halford. W. K. (2001) Brief Couple Therapy for couples new york: Guilford publications.
Halvorsen. J. G. & metz. M. E. (1992) sexual dysfunction. II Diagnosis, management, and prognosis. Journal of American Board of family practice, 177-192.
Harter, S(1999). the construction of the self A developmental perspective. Gwil ford press, New York.
Hay, G. G, (1970) Dysmorphobia. British journal of psychiatry. Vol. 116; p. p. 399-406.
Hoban, sh., & Hoban, G. (2004). Self - esteem, self efficacy and self directed learning: attempting to undo the confusion International journal directed learning. 1 (2): 7-25.
Hunler, O. s. & Gencoz, T. (2005) The effect of religousness on marital satisfaction: testing the mediator role of marital problem solving between religiousness and marital satisfaction relationship. contemporary family therapy.
Kaiser, s. B. (1997). The social psychology of clothing: symbolic appearances in context (2nded., rev.). New York: Fairchild publications.
Kathleen, A. E. Jessica, B. L. Stephanie, M. Lind, M. N. (2004). self -esteem, emotional distress and sexual behavior among adolescent female: Inter- relationships and temporal effects. journal of Adolescent Health, 38 (3): 268-274.
Kazdin, A. E. (2000) Ency clopedia of psychology. oxford: oxford university press.
Kerig. P, cowan, P, & cowan, c, (1993) marital quality and gender differences in parent- child interaction. journal of developmental psychology ,29-931-939.
Kernis, M. H. (2006) self – esteem Issues and Answers A source Book of current. perspectives psychology press.
Kiecolt – Glaser, J, K. & Newton, T, L. (2001) marriage and health: His and hers. psychological Bulletin.
Kornblith, A.B., Herr,H.wW..ofman u.s., scher, H.I. & Hollandj.c. (1994). Quality of life of patients with prostate cancer and their spouses. The value of a data base in clinical care journal of American cancer socity. 73, 2791-2802.
Lacy. J. H, & birchnell. S. A. (1986) Body image and and its disturbances. Journal of psychosomatic Research. Vol. 30; p. p. 623-637
Leary, M. R, & Downs, D. L. (1995). Interpersonal functions of the self esteem motive: the self esteem system as a sociometer. In M. H. Kernis (Ed), Efficacy, agency and self steem. New york: plenum.
Leary, M. R. (1999). Making sense of self esteem. Current diretions in psychological science.
Levine. M. P; piran, N (2004). The role of body image in the prevention of eating disorders. Body image.
lewis, R. A & spanier, G. B(1979) Theorizing about the quality and stabilish marriage, in W. R. Burr. R. Hill, F,L. Reiss( Eds), Contempc Theories about the family .
Lisa, L. Thompson (2005). The effect of Body image on self- Esteem Across ethnicity in university of North Carolina at charlotte.
Littleton, H. L., Axom, D. S. and Pury, C. L. (2005). Development of the Body Image Concern Inventory. Behavior Research and Therapy.
Litzinger, smantha, and Kristina Gordon. (2005). Exploring relationships among communication, sexual satisfaction, and marital satisfaction. journal of sex and marital therpy. 31(5): 409-424.
Luo, s. & klohnen, E. C. (2005). Assertive mating and marital quality in newlyweds: A couple- centered approach. journal of personality and social psychology, 88, 304-326.
Macdonald, G(1994). Self esteem and the promotion od mental health in trent, D. and Reed, C. (eds). Promotion of mental Health. Are bury, Aldershot.
Mackey, R. A, & Obrien, B. A. (1995) lasting marriages: men and growing fogether Westport, CT: praeger.
MakwaiMing, V. (2002). psychological predictors of marital adjustment in breast cancer patients. journal of psychology, Health medicine, 7, 37-51.
Mandara ,j. & Murray. C. B. (2000). Effects of parental marital status, income and family functioning on African American adolescent self- esteem. Journal of family Psychology. 14:475-490
Markham., A, Thompson. T and Blowing. A (2005). deTerminants of Body. Image Shame Fpersonality and Individual Differences .
Mccabe, M., Ricciardelli, L. (2001). Body image and body change techniques among adolescent male. European Eating Disorders Rewiew.
Miller, carol, T, Rothblum, Des ther, Brand, A., Pamela; Felicio, M. Diane. (1995). Do obese women have poorer social Relationships than Nonobese women? Reports by self, Friends, and coworkers. Journal of Personality. 63. 1.
Mirza. NM. Davis, D. and Yanvski, J, A (2005), Body disatisfaction, self. Esteem and overweight Among Inner – city Hispanic – children and Mosbery Ho. forty years follow up of overweight children. Lancet 1989.
My trinh Ha, Herbert w. marsh, Andrew j. Martin, and Christine Halse (2006). Self Research centre, Australia, oxford university, uk, university of Sydney, Australia,university of western Sydney.
Nakonezny, p. s. ,& Rodgers, R. (1995). The effect of no fault divorce law on the divorce rate across the 50 states and its relation to in come,education,religiosity. journal of marital and family therapy,57,477_488.
Nasser CM, Hodges O, ollednick T. self- concept, eating attitudes, and dietary practices in young adolescent girls. Sch counselor 1992.
Neinstein LS, juliani MA. Shapiro J. psychosocial development in normal adolescents. In neinstein LS, ed. adolescents Health care: A practical guide. williams and wilkins, Sydney, 1996.
Neisi shushtari, A. (2001). comparative study of athlete and non- athlete university students in shahid chamran university of Ahvaz. (Persian).
Newel, R. (1991). Body image disturbance: cognitive- behavioral formulation and intervention. journal of Advanced Nursing. 16. 1400-1405.
Newell GK. Hamming CL. Jurich Ap, Johnson DE, self – concept as a factor in the quality of diets of adolescents. Adolescence, 1990.
Nogani, F. monjamed, Z. Bahrani, N. & Qodrati jablo, V. (2006). Comparative study of self- esteem among male and female cancerous. Tehran Medical university. Journal of Midwifery and nursing college, 17( 2), 33-41 (persian).
Noller, p. ,& feeney, j, A (1994) Relationship satisfaction. Attachment, nonverbal accuracy in early marriage. journal of nonverbal behavior, 199-221.
Oleary. K. D. ,Christian, J. L., & mendell, N. R. (1994) A closer look at the link between marital discord and depressive sympotomatology. journal of social and clinical psycholigy, 13-33-41.
Orth. U. robins Rowand Roberts. B. W (2008) Low self esteem prospectively predicts depression in adolescence and young adulthood. Journal of personality and social psychology, vol, 5(3) sep 2008, 695-708.
Oureson, c. & jost, M. (2007) and erstanding children self esteem Iowa state university, university extension.
Pasha Gh, Naderi F, Akbari SH. [comparison of body image, body mass index, general health and self – concept among people who underwent cosmetic surgr, cosmetic surgery and normal in city of Behbahan ]. Journal of New finding in psychology. 2008; 2(7): 61-80 (Persian)
Pesa JA, syre TR, Jones E. psychosocial differences differences associated with body weight among female adolescents: The importance of body image. j Adolsc health 2000.
Phares, E. J. (1993). From therapy to research: A patient`s legacy. ING. G. Brannigan & merrens (Eds) The undaunted psychologist: Philadelphia. Tempel university press.
Pillness: The relationship among sources and types of adjustment. Research Nursing and Health.
Primoo j., Yates, B.c., & woods, N.F. (1990). social support for women during chronic illness: the relationship among sources and types of adjustment. research nursing and health
Pruzinsky, Thomas & cash, F. Thomas, (1990). Integrative Themes in Body Image Development, Deviance and change. In: Body Image Development, Deviance and change. (e. d) By cash, T. f, & pruzinsky T. New York: The Guilford press.
Rafati F, sharif, Ahmadi ,j. shafiei N. The effect of psychological status of students on their academic progress journal of shahid. Sadoughi university of medical sciences 2003; 11(3): 36-80(Persian).
Roizblatt, A. Kaslow, F. , Rivera, S. ,Fuchs, T. conejero, C. ,Zacharias A. (1999). long- lasting marriages in chile. Contemporary family Therapy.
Rosenberg, M. (1965) society and the adolescent self-image. Princeton university press,Princeton,Nj.
Ross CE. Overweight and depression in obese children. Ann NY Acad SCI 1993.
Rudd, N. A. & Lennon, S. J. (1994). Aesthetics of the body and social identity In Delong, M. R. & A. M. fiore (Eds), Aesthetic of textiles and clothing: advancing multi – disciplinary203perspectives. Monument, co: International Textiles and Apparel Association.
Sanderson, C. A. & Evans, S. M. (2001) seeing one`s partner through intimacy –Colored glasses: An
Sands R. (2001). Re conceptualization of body image and drive for thinness. International Journal of Eating Disorder, 28, 397-407.
Santrock, j. w. (2007). A topical approach to life- span development, Third Ed. New york: Mc Graw- Hill.
Scheier, M. F., carver,. c. s., & bridges, M. W. (1994). Distinguis hing optimism from Neuroticism (and trait anxiety, self mastery and self esteem): A reevaluation of the life orientation test.. journal of personality and social psychology, 67 (6): 1063- 1078.
Schumacher ,J. A. leonard. K. E. (2005) Ha sabands and wives marital adjustment verbal aggression and physical aggression as longitudinal predictor of physical aggression in early marriage. Journal of counseling and clinical psychology, 73(1), 28.
Sclafani, A. P. (2003). Psychological aspects of platic surgery. Medicine. 2003.
Shoari nejad A. principles of Educational psychology. 8 ed. Tehran: Ins titution for cultural studies. (Persian)
Sinha, P., & mukerjec, N. (1990). Marital adjustment and space orientation. Journal of social psychology, 130(5), 633-639.
Smith EE, Atkinson RL. Hoeksema SN, Hilgard ER. fredrickson B, loftus G Atkinson & hilgards introduction to psychology. 14 th ed. new York: wadsworth; 2002.
Snyder C. R & lopez, j (2002) Hand book of positive psychology New York: Oxford university press.
Snyder, D. K. (1979). Multidimensional assessment of marital satisfaction journal of marriage and the family, 41, 813-823.
Solomon, 20, Delel, R. & zearch, G(2009) posttraumatic stress disorder and marital Adjustment: the mediating Role off orgiveness, journal of family process, 48-546. 558.
Song, j (1995). Sexual satisfaction among Korean American couple. journal of sex and marital Therapy,21. 147-158.
Spanier ,G. B. (1976) measuring dyadic adjustment: New scales for assessing the quality of marriage and similar dyads. Journal of marriage and the family 38, 15-28.
Stak J &. trait self esteem, dositive and negative events and event – specific shipts in self evaluation and affect. Research in personity 1995.
Steinberg, L. (2001). We Know some Things: parent- adolescent relationships in (20) Retrospect and prospect. journal of research on adolescence, 11: 1-19.
Stevenson ,B. wolfers, J. (2009) The paradox Of Declining female Happiness. American Economic. Journal (1, 190-225).
Stice, E. (2002) Risk and maintenance factors for eating pathology: A meta- analytic review. Psycho logical Bulletin.
Sturt G, sunden B. priniciple and practice of psychiatric Nursing, pheladekphia: C. V Mosby ;1995.
Syeda, S. B. & Runi,k. (2002). Role of emotional intelligence in ,marital relationship. Pakistan. journal of psychological Research, 14(1-2), 43-62.
Thompson, j. k. (1990) body image disturbance, assessment and treatment. University of south florida- pergamon press.
Treboux, D, Crowell. J. A. & waters, E, (2004) when new meets configurations of adult attachment representions and their implica for marital functioning developmental psychology .
Usmiani,s. &Daniluk,j. (1997). motherand adolescent daughters: elationship between self esteem, gender role identity and body image. journal of youth and Adolescence. 26(1) 15.
Vaijayanthimala, K., Kumari, K. & panda, P (2004). Socio- economic heteronomy and marital satisfaction. journal of Human Ecology, 15 (1), 9-11.
Vijaya lakshmi, O. P. (1997) Enriching marital communication and marital adjustment of couples from India living in The united states (Doctoral) dissertation, Oregon state university, (1997) dissertation Adstracts International.
Voydanoff, P. (1990). Economic distress and family relation: A review of the eighties. journal of marriage and the family, 52, 1099-1115
Wabitsch M. Over weight and obesity in European children definition and diagnostic procedures, risk factors and consequences for later health outcome. Eur j pediatr 2000.
Wadsby, M. (1998). Evaluation of the Swedish version of the enrich marital Inventory. Nordic journal of psychiatry, 52, 379-388.
Waldinger, R. J., schulz, M. S., Hauer, S. T. & Allen, J. P. (2004). Reading others emotions: The role of intuitive, Judgments in predicting marital satisfaction quality,and stability. Journal of family psychology, 18,58-71.
Wardle j, Beales S. Restraint, body image and food attitudes in children from 12 to 18 years. Appetite, 1988.
Weber, c; Brouner. E; their, P. & schoenich, F (2001). Baly expreience and mental representation of body image in patients with hematological malignancies and concer as assessed with the body grid. Brithish. journal of medical psychology. 24. 507.
Webster, J and tiygeman, M (2003). The Relationship Between women`s Body satisfaction and self – image Across The life: the role of Cognitive. Journal of Genetic Psychlogy. 164(2). 241-253.
Webster–stratton, c. & Herman, K. C. (2008). The impact of parent behavior- management training on child depressive symptoms. journal of counseling psychology. 55(4):473-84
Wede, t. j & abetz, H, (1997). "social cognition and Evolutionary psycho logy. Psychology. physical Attractiveness and contrast Affects on womens. self –perceived Body Image International journal of psychology, 32 (1). Pp:35-42.
Wede, T. J & cooper, M, (1999). "sex differences in the links between attractiveness, self – esteem and the Body". Personality and Individual differences.
Well s D, miller M, Tobacyk J, clantion, using a psychoeduca tional approach to increase the self – seteem of adolescents at high risk for dropping out. Adolescence, 2002.
Wiegel, D. J. ,Ballard, R. ,& Doberah, s. (1999). How couples marriages. journal of fmily Relution, 48(3), 263-270.
Wiegel, D.J., Ballard, R., & Doberah, s. (1999). How couples marriages. journal of family relution, 48(3)
Wilcox, W. B, & Nock, S. L. (2006) commitment to marriage, Emotional Engagement key to wires Happiness. www. physory. com.
Wolman C. factors influencing self esteem and self consicusn. Ess in adlescents. Adolescence Health 1998.
Zanjani, Z., & Godarzi, M. (2008). The study of reliability and ralidity of standard pictorial stimuli among university students in shiraz. principles of mental health. (persin).
Zeanah, p. D., & Schwarz, J. C. (1996) Reliability and validity of the sexual self –esteem inventory women. Assessment.
Zulling, k. j. ward R. M. & Horn. T (2006) The association between perceived spirituality,