لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 32 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
103
قلمرو اختيارات رهبري در احكام شرعي
مسئلهیی ولايت مطلقه فقيه سابقه اي به درازي تاريخ اسلام به خصوص تاريخ عمر شيعه كه با تاريخ اسلام شكل گرفته دارد. و فقهاي شيعه با نظرات مختلف و تفسيرهاي گوناگون النهايت روي مبحث حاكميت مطلقه ی ولي فقيه درزمان عدم حضور و يا غيبت امام معصوم عليه السلام اتفاق نظر و اجماع دارند.چون ولايت و مديريت جوامع بشري همراه و همزاد با زندگي اجتماعي بشر از حضرت آدم ابوالبشر شروع گرديده و تولد يافته است. پيامبر(ص) فرمود: «خَلَقَ اللهُ آدَمَ و أقطَعَهُ الدّنيا قطيعةً فما كان لآدَمَ فَلِرَسولِ اللهِ و ما كانَ لِرَسولِ اللهِ فَحصوَ لِلأَئمَّةِ (ع)»( اصول كافي عربي-جان آخوندي ج1،ص409،روايت 7).
خداوند آدم (ع) را خلق كرد و تمام دنيا و آن چه در اوست را در اختيار آدم (ع) گذاشت و سپس به پيامبر اكرم (ص) واگذار نمود و پيامبر (ص) به ائمهی عليه السلام واگذار كرد.
بنابر اين اصل حكومت و مديريت جامعه يك اصل عقلي ، بديهي و پذيرفته شده است. و «ظاهراً فقط «خوارج» در صدر اسلام و نيز «آنارشيست» ها در قرون اخير ، منكر ضرورت وجود حكومت شده اند» (حنا الفاخوري و خليل البحر،تاريخ فلسفه در جهان اسلام، ترجمه عبدالحميد آيتي،ص111).
كه اين از استثنائات تاريخ است و معمولاً امكان استثناء در هر مسئله ای وجود دارد كه به آن وجهي داده نمي شود. علي ايحال با يك بررسي اجمالي محرز است كه هم اكنون هيچ جاي دنيا بدون حكومت و حاكم نيست و كساني كه درباره ي سياست و حاكميت مطالبي نوشته اند سر جمع امروز به چهار نوع حكومت قائلند :
1 ـ حكومت فردي (مُنارشي).
2 ـ حكومت اشراف (آريستوكراسي) .
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 32 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
103
قلمرو اختيارات رهبري در احكام شرعي
مسئلهیی ولايت مطلقه فقيه سابقه اي به درازي تاريخ اسلام به خصوص تاريخ عمر شيعه كه با تاريخ اسلام شكل گرفته دارد. و فقهاي شيعه با نظرات مختلف و تفسيرهاي گوناگون النهايت روي مبحث حاكميت مطلقه ی ولي فقيه درزمان عدم حضور و يا غيبت امام معصوم عليه السلام اتفاق نظر و اجماع دارند.چون ولايت و مديريت جوامع بشري همراه و همزاد با زندگي اجتماعي بشر از حضرت آدم ابوالبشر شروع گرديده و تولد يافته است. پيامبر(ص) فرمود: «خَلَقَ اللهُ آدَمَ و أقطَعَهُ الدّنيا قطيعةً فما كان لآدَمَ فَلِرَسولِ اللهِ و ما كانَ لِرَسولِ اللهِ فَحصوَ لِلأَئمَّةِ (ع)»( اصول كافي عربي-جان آخوندي ج1،ص409،روايت 7).
خداوند آدم (ع) را خلق كرد و تمام دنيا و آن چه در اوست را در اختيار آدم (ع) گذاشت و سپس به پيامبر اكرم (ص) واگذار نمود و پيامبر (ص) به ائمهی عليه السلام واگذار كرد.
بنابر اين اصل حكومت و مديريت جامعه يك اصل عقلي ، بديهي و پذيرفته شده است. و «ظاهراً فقط «خوارج» در صدر اسلام و نيز «آنارشيست» ها در قرون اخير ، منكر ضرورت وجود حكومت شده اند» (حنا الفاخوري و خليل البحر،تاريخ فلسفه در جهان اسلام، ترجمه عبدالحميد آيتي،ص111).
كه اين از استثنائات تاريخ است و معمولاً امكان استثناء در هر مسئله ای وجود دارد كه به آن وجهي داده نمي شود. علي ايحال با يك بررسي اجمالي محرز است كه هم اكنون هيچ جاي دنيا بدون حكومت و حاكم نيست و كساني كه درباره ي سياست و حاكميت مطالبي نوشته اند سر جمع امروز به چهار نوع حكومت قائلند :
1 ـ حكومت فردي (مُنارشي).
2 ـ حكومت اشراف (آريستوكراسي) .