لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 27 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
103
ولايت از ديدگاه قرآن
«قُل فَلِلّهِ الحُجَّةُ البالِغَةُ»(سوره انعام، آیه 149).
از زمان آدم عليه السلام تا خاتم(صلي اله عليه و آله) بحث ولايت و جانشيني پيامبران الهي يك امر هويدا و آشكار است.
خدا پرستان در اعصار مختلفه ی تاريخ زير پرچم هدايت انبياء و برگزيدگان حق زيسته اند «سلسله ی قوافل بشري از دروازه ی وجود به اين نشئه آمده اند تا از قوه به فعلیت در آمده و از نقص به كمال برسند و بسوي سر منزل مقصود سراي جاوداني ديگر بشتابند، در اين راه بدون دليل و راهنما بدون مشعل دار و راهبر بدون برنامه و نقشه بدون وقوف بخط سير و مسير مستقيم و روشن به جايي نخواهند رسيد و از الطاف الهي اين است كه در هر عصر راهنمايي فرستاد و زمين خالي از حجت نبود و نيست و نخواهد بود» (عمادزاده، 1360، 39- 38).
آدم عليه السلام خليفه ی خدا بر فرزندان و ملائكه بود و بعد از او هبة الله(شيث)هادي و رهبر بوده «حضرت آدم ابوالبشر مريض شد شيث را طلبيد و گفت اي فرزند، اجل من رسيده كه بيمار شدم و پروردگار مرا وحي فرستاد كه تو را وصي خود كنم و اينك وصيت نامه زير سر من است و بر عهد خود وفا مي كنم... آن را بگير... در اين صحيفه تمام امور دين و دنياي تو در آن است اين صحيفه را از بهشت آورده بود كه به شيث بدهد و شيث به مقام خلافت و وصايت و نبوت بر انگيخته گرديد» (عمادزاده، 1360، 181).
اين روند پيامبري ، خلافت و هدايت از اصلاب شيث بدون انقطاع و خالي شدن عصر و زمانه از حجت خدا تا بعثت نبي مكرم اسلام حضرت محمّد صلي الله عليه و آله و سلم ادامه داشت.
حضرت موسي عليه السلام برادرش هارون را جانشين و رهبري جامعه در غياب خود قرار داد «يا هارونَ اخلُفتني في قومي»(سوره ی اعراف ، آیه ی 142).
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 27 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
103
ولايت از ديدگاه قرآن
«قُل فَلِلّهِ الحُجَّةُ البالِغَةُ»(سوره انعام، آیه 149).
از زمان آدم عليه السلام تا خاتم(صلي اله عليه و آله) بحث ولايت و جانشيني پيامبران الهي يك امر هويدا و آشكار است.
خدا پرستان در اعصار مختلفه ی تاريخ زير پرچم هدايت انبياء و برگزيدگان حق زيسته اند «سلسله ی قوافل بشري از دروازه ی وجود به اين نشئه آمده اند تا از قوه به فعلیت در آمده و از نقص به كمال برسند و بسوي سر منزل مقصود سراي جاوداني ديگر بشتابند، در اين راه بدون دليل و راهنما بدون مشعل دار و راهبر بدون برنامه و نقشه بدون وقوف بخط سير و مسير مستقيم و روشن به جايي نخواهند رسيد و از الطاف الهي اين است كه در هر عصر راهنمايي فرستاد و زمين خالي از حجت نبود و نيست و نخواهد بود» (عمادزاده، 1360، 39- 38).
آدم عليه السلام خليفه ی خدا بر فرزندان و ملائكه بود و بعد از او هبة الله(شيث)هادي و رهبر بوده «حضرت آدم ابوالبشر مريض شد شيث را طلبيد و گفت اي فرزند، اجل من رسيده كه بيمار شدم و پروردگار مرا وحي فرستاد كه تو را وصي خود كنم و اينك وصيت نامه زير سر من است و بر عهد خود وفا مي كنم... آن را بگير... در اين صحيفه تمام امور دين و دنياي تو در آن است اين صحيفه را از بهشت آورده بود كه به شيث بدهد و شيث به مقام خلافت و وصايت و نبوت بر انگيخته گرديد» (عمادزاده، 1360، 181).
اين روند پيامبري ، خلافت و هدايت از اصلاب شيث بدون انقطاع و خالي شدن عصر و زمانه از حجت خدا تا بعثت نبي مكرم اسلام حضرت محمّد صلي الله عليه و آله و سلم ادامه داشت.
حضرت موسي عليه السلام برادرش هارون را جانشين و رهبري جامعه در غياب خود قرار داد «يا هارونَ اخلُفتني في قومي»(سوره ی اعراف ، آیه ی 142).